جنبههای نوین کشت کلزا در کشور
کلزا از مهمترین گیاهان روغنی جهان است که از نظر سطح زیر کشت، در مقام دوم پس از سویا و از نظر تولید روغن، در مقام سوم پس از سویا و نخل روغنی جای دارد. با توجه به تاکید بر کشاورزی پایدار و استفاده از تناوب در تولید محصولات زراعی، جستجو برای کشت محصولی مناسب که بتواند جایگاه مطلوبی در تناوب با غلات پاییزه داشته باشد، نظرها را به سوی کشت دانه روغنی کلزا کشانده است. ویژگیهای خاص و سازگاری این گیاه با شرایط آب و هوایی بسیار متنوع، عدم ایجاد اختلال در کشت محصولات بهاره و تابستانه و همزمانی دوران رشدی آن با دورههای مرطوب سال (پاییز، زمستان و آغاز بهار) سبب شده، گسترش کشت این گیاه پس از غلات، نقطه امیدی در افزایش تولید دانههای روغنی، بهعنوان دومین منبع مهم تأمین انرژی مورد نیاز جوامع انسانی بهشمار رود. همچنین در کشورهایی که روغن خوراکی مورد نیاز خود را از دیگر گیاهان روغنی به جز کلزا تأمین میکنند، برای پایداری تولید غلات بهویژه گندم، از کلزا در تناوب زراعی استفاده میکنند.
تولید دانه روغنی کلزا بهطور جدی در ایران از اواخر دهه هفتاد و با هدف تأمین بخشی از نیاز روغن نباتی کشور و اصلاح تناوب کشت غلات زمستانه آغاز شد و بررسیها برای شناسایی مکانهای کشت، تعیین نیازهای رشدی گیاه و اصلاح و معرفی ارقام سازگار با مناطق کشت، توسط مؤسسات تحقیقاتی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی با جدیت بسیار در دستور کار قرار گرفت. دانه كلزا دارای ۴۵-۴۲ درصد روغن و کنجاله آن دارای ۴۰-۳۶ درصد پروتئین است. روغن كلزا با داشتن مقادیر کافی اسیدهای چرب غیراشباع (اولئیك، لینولئیك، و لینولنیک) که ترکیب مناسبی از اسیدهای چرب امگا ۳، امگا ۶ و امگا ۹ هستند و نیز داشتن پایینترین میزان اسیدهای چرب اشباع (نزدیک به هفت درصد) یک روغن خوراكی با كیفیت است. كنجاله کلزا نیز یکی از مناسبترین منابع تغذیه دام و ماکیان است.
رشد جمعيت به ويژه در كشورهاي جهان سوم موضوع تأمین غذا و امنيت غذايي را به یکي از جستارهای بحراني و انساني تبديل کرده و تأمين غذا، به یک اهرم سياسي و اعمال فشار در تعاملات بينالمللي تبديل شده است. شوربختانه مقادير مهمي از منابع ارزي و نيروي انساني كشور، سالانه صرف واردات محصولات غذايي ميشود كه در اين ميان، دانههای روغنی برای تأمین روغنهاي خوراكي و کنجاله، باتوجه به بازار بسيار گسترده مصرف و اهميت فراوان غذايي، از اولويت خاصي در سطح ملي برخوردارند. بيش از نود درصد مصرف داخلي روغنهاي خوراكي كشور از واردات تأمين ميشود، از اینرو برنامهريزي کوتاه مدت، میان مدت، و بلند مدت و منسجم، با هدف دستیابی به خوداتکایی در توليد دانههای روغنی (روغن خوراكي و کنجاله) انكارناپذیر است.
روغنهاي گياهي از محصولات گوناگونی چون كلزا، سويا، آفتابگردان، گلرنگ، کنجد، پنبهدانه، نخل روغني، بادام زميني، کدوی روغنی و غیره بهدست ميآيند. هر چند توليدات داخلي دانههای روغنی (روغن و کنجاله) از دید كشاورزي، صنعتي، بازرگاني، امنيت غذايي و آسيبپذيري اهمیت بسیاری دارند، ولی بیشتر تلاشها برای تأمين روغن و کنجاله، وابسته به واردات بوده و اقدام چارهساز و کارآمدی در پشتیبانی از توليدات داخلي انجام نشده است، تا آ نجاکه ارز دولتی اختصاصیافته به واردات دانههای روغنی (روغن و کنجاله)، سه تا چهار میلیارد دلار است. بررسی روند تغییرات سطح زیر کشت کلزا در ایران در یک دوره ۱۵ ساله (۷۸ تا ۹۴) نشان میدهد که از ۱۷/۲ هزار هکتار در سال زراعی ۷۹-۷۸ به ۱۹۹ هزار هکتار در سال زراعی ۸۶-۸۵ رسیده، که یک روند افزایشی را نشان میدهد. درحالیکه پس از آن با نوسانات بسیاری روبرو شده و سطح زیر کشت آن کاهش یافته است.